«ردا» روایتی از دختران مسلمان و بااستعداد ایرانی
تاریخ انتشار: ۲۱ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۶۷۸۱۹
به گزارش خبرنگار مهر، همایش رویداد روایت دختران ایرانی (طرح ردا) با حضور دانش آموزان از ۲۱ شهرستان استان با همکاری سازمان همیاری شهرداری، دانشگاه تبریز و فرهنگیان و اداره کل امور بانوان و خانواده استانداری با حضور اساتید برتر دانشگاههای کشور در دانشگاه تبریز درحال برگزاری است.
مدیرکل امور بانوان و خانواده استانداری آذربایجانشرقی در حاشیه این رویداد در گفتوگو با خبرنگار مهر اظهار کرد: رویداد "روایت دختران ایرانی" از دی ماه سال گذشته در کرمان با عنوان "سلما" کلید خورد اما در فراخور تغییراتی که ایجاد شد، این برنامه ادامه پیدا کرد و طرح "ردا" نیر با عنوان زن با استعداد و باشرف ایرانی که مورد تاکید رهبر معظم انقلاب بود، آغاز شده و اجرا میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زهرا کوهی ادامه داد: در این شرایط پیچیده جنگ ترکیبی و هیبریدی اینکه امروز نوجوانان و جوانان آگاه باشند وظیفه آنها چیست و کجا قرار دارند، مسئولیت اساسی است اما جایگاه زنان حتی در شهرستانهایی چون سیستان بلوچستان، تهران، قم و جایگاه زنان باشرف چون زینب پاشا آذربایجان برای نسل امروزی روایت نشده است و صرفاً کسانی که تاریخ را مطالعه کردهاند، میدانند.
وی افزود: روایت زنان ایرانی تنها توسط نسلی که این توانایی و استعداد را دارند اتفاق میافتد و پیشرانی برای آیندگان خواهند بود؛ یعنی حلقه مفقودی برای انتقال مفاهیم ارزشمند داریم که از گذشته تا به حال وجود دارد، ردا روایت دختران ایرانی است تا دختر آذربایجان، زنان با استعداد استان را به دیگر شهرستانها معرفی کند و بالعکس.
وی خاطرنشان کرد: روایتگری و کنشگری اسبابی نیاز دارد و ابزار را باید در اختیار آنها قرار داد، دختران ما ابتدا نحوه سخن گفتن میان هم نسلهایشان را میآموزند چراکه امروز ارتباطات میان دانشآموزان در مدارس به حداقل رسیده است و آفت آن فضای مجازی است؛ بنابراین در سطح استان حسب اینکه طرح را گستردهتر اجرا کنیم، مرحله اول این کار با با نمایندگانی از شهرستانها اجرا کردیم و گروهی به نام راهبر داریم که از بین نسل جوان و از ۲۲ تا ۳۵ سال هستند و مخاطبین مرحله اول ما از نیمه اول ۱۵ تا ۱۹ سال هستند.
کوهی گفت: با همکاری آموزش و پرورش و فرمانداران شهرستانها، دختران با شاخصهای خاص انتخاب و با اساتیدی که از تهران هماهنگ کردیم، برنامه را اجرا کردیم و سومین استان در کشور هستیم که طرح را اجرا میکنیم.
وی یادآور شد: دختران ما ابتدا، کار در میان جمع را یاد میگیرند حتی اینکه در خانواده بتوانند حرف بزنند و جریان ساز و گفتمان ساز باشند، اگر بخواهیم گفتمانی راه بیافتد. باید گفتاری تولید کنیم تا به نتیجه برسیم.
وی اضافه کرد: دانش آموزان از ابتدا تا پایان رویداد فعال بوده و کنشگر هستند، زنان شجاع دوران دفاع مقدس و زنان با استعداد علمی را دانش آموزان ما نمیشناسند پس آرام آرام به آنها معرفی و در طول شش ماه راهبری میکنیم و توزیع محتوا به شکل شبکه کشوری اتفاق میافتد.
مدیرکل امور بانوان و خانواده استانداری آذربایجانشرقی تاکید کرد: از ۲۱ شهرستان نماینده داریم و برنامه اسکان مستقر در دانشگاه فرهنگیان بوده و در دانشگاه تبریز برگزار میشود؛ رسانه نیز باید از پتانسیل دختران ما بهرهمند شود، استعدادهای نهفتهای داریم که به برکت همین رویدادها شناسایی میشوند.
وی ادامه داد: دو گروه در این برنامه داریم؛ ۳۰ نفر راهبر و ۱۶۰ نفر دانش آموز که پیشبینی ما ۲۳۰ نفر بود اما برخی شهرستانها نمایندگان خود را معرفی نکردند و بعد از مرحله دانش آموزی وارد مرحله دانشجویی میشویم.
وی گفت: چندین جلسه با راهبران در تهران برای برنامهریزی طرح برگزار کردیم و دغدغه همیشگی ما در ضعف برنامههای فرهنگی، عدم استمرار آنها بود؛ این طرح استمرار دارد و راهبران جلسه تشکیل داده و دانش آموزان و راهبران محصول تولید خواهند کرد و آنها را به آموزش و پرورش معرفی و دختران و زنان را دانش آموزان ما روایت میکنند.
کوهی خاطرنشان کرد: این طرح حداقل شش ماه تا پایان اسفند ماه استمرار دارد و محتوا توزیع میشود، البته این طرح را سال گذشته در اغتشاشات استان ما به وزارت کشور ارائه داد و شکل گرفت و اکنون در دو قالب اجرا میشود.
وی افزود: به دلیل اینکه شاخصی برای انتخاب دانشآموزان ارائه دادیم در این شش ماه به سطح بالایی رسیده و مرحله تخصصی طرح اجرا میشود و مراحل آن تبیین شده و امیدواریم مثمر ثمر باشد.
روایت درستی از پیشرفت زنان ایرانی در عرصههای علمی و اجتماعی انجام نشده است
مسئول برگزاری رویداد رَدا در سطح کشور و مشاور مدیرکل امور بانوان وزرات کشور، نیز در جمع خبرنگاران اظهار کرد: ردا برگرفته از روایت دختران ایرانی است که به منظور روایت سرگذشت زنان ایرانی، با نگاه دخترانه و از زبان نوجوانان شکل یافته است.
حمیده باقریان افزود: روایت درستی از پیشرفت زنان ایرانی در عرصههای علمی و اجتماعی صورت نگرفته و نتیجهی بازگو کردن این روایت به صورت عکس عمل کرده و به اصل داستان صدمه وارد شده است.
وی با بیان اینکه اگر فضای تجربهای نوجوانان همراه با هویت نباشد این هیجانات نتیجهی عکس خواهد داشت، گفت: اگر این فضا به درستی مدیریت نشود برای نوجوان و محیط پیرامون آسیب زا خواهد بود.
وی ادامه داد: یکی از این آسیبها، گرفتار شدن نوجوانان به فضای مجازی است که جنبهی منفی و مثبت دارد، هنگام شیوع کرونا این فضای مجازی در اختیار نوجوانان قرار داده شد اما مدیریت صحیحی انجام نگرفت.
باقریان با بیان اینکه نوجوانان باید بسیاری از هیجانات را با بودن در جامعه تجربه کنند، خاطر نشان کرد: دوران شیوع کرونا فضایی برای نوجوانان ایجاد کرد که از حالت جمع گرایی به فرد گرایی رسیدند و در این حالت یکی از آیتمهایی که به فرد گرایی ضریب داد، فضای مجازی بود.
مشاور مدیرکل امور بانوان وزرات کشور، افزود: طرح ردا برای دانشآموزان ابزارهایی در اختیار میگذارد که بتوانند در فضای مجازی از خود محافظت کرده و حرفهایشان برای دیگران پذیراتر باشد.
وی با بیان اینکه رویداد ردا مسیر حرکت درست را در دوران نوجوانی به دختران در فضای مجازی پیشنهاد میکند، بیان کرد: نوجوانان باید در روایت کردن خود یک سری شاخصهها را رعایت کرده و به آن پایبند باشند تا نسل خود و نسلهای آینده از آن بهرهمند شوند.
وی با بیان اینکه برنامههای فرهنگی مد نظر برای قشر نوجوان باید رفتار آنها را تحلیل کنند، گفت: باید مشخص شود که آیا نوجوانان جمع گرا یا فرد گرا هستند و بعد برای برنامههای فرهنگی هزینه و زمان صرف شود در غیر اینصورت نتیجه مثمر الثمری نخواهد داشت.
وی با بیان اینکه بچههای نسل جدید نوآور هستند، تصریح کرد: کسی که نوآور است نحوهی حرف زدن با آن متفاوت از فردی است که سنتی میباشد و به تبع حرفهای نسلهای قبل را نمیپذیرد، باید نقاط مشترک شناسایی شده و به علایق این قشر احترام گذاشته شود تا برنامههای درخور این قشر ترتیب دادهشود.
گفتنیاست؛ آئین اختتامیه این طرح روز سهشنبه، ۲۱ شهریور ماه در مرکز رشد دانشگاه تبریز برگزار میشود.
کد خبر 5884123منبع: مهر
کلیدواژه: تبریز دانشگاه تبریز دختران جوان اربعین 1402 بوشهر اربعین حسینی کرمانشاه خطبه های نماز جمعه اردبیل مرز مهران آلودگی هوا فارس گلستان همدان مشهد تبریز اربعین در خوزستان مدیرکل امور بانوان روایت دختران ایرانی دانشگاه تبریز دانش آموزان زنان ایرانی شهرستان ها فضای مجازی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۶۷۸۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایتی از معلمی در مناطق محروم؛ از زندگی در کانکس تا حسرت نیاموختهها
معلمانی که سالهای ابتدای خدمت را در مناطق محروم تدریس میکنند، خاطرات تلخ و شیرینی با خود به همراه دارند و از شرایط دشواری میگویند که به گفته خود آنها به ارتقای شغلی و ارتباط بهترشان با دانشآموزان منجر شده است.
به گزارش خبرگزاری ایمنا از خراسان شمالی، معلمان جوان بجنوردی از سالهای ابتدایی تدریسشان میگویند؛ سختیهایی که تحمل کردند و چالشهای معلمی که با تصوراتشان از زمین تا آسمان تفاوت دارد.
آنها از این میگویند که روزگار معلمی در واقعیت با آنچه در فیلمها و ذهنها میگذرد متفاوت است؛ واقعیت توأمان با زندگی در کانکس و نداشتن کمترین امکانات رفاهی در دورترین نقاط روستایی، واقعیتی که معلمان جوان تجربه میکنند حس غریبی است، دورماندن از خانه و خانواده و زندگی کیلومترها دورتر از شهر با مردمانی که سبک زندگیشان متفاوت است.
معلمان گاهی با دانشآموزانی مواجه میشوند که اختلالات یادگیری دارند یا از مشکلات جسمی رنج میبرند که این زحمت کار را برای آنها دوچندان میکند، حتی گاهی مجبور میشوند که یک مطلب را با صبر و حوصله بارها توضیح دهند.
به مناسبت روز معلم به سراغ یک زوج معلم جوان و دو معلم دیگر که سالهای نخست خدمتشان را میگذارنند رفتیم. سیدامین حسینی و آیدا حسنپور، یک زوج جوان که هر دو با مدرک کارشناسی ارشد روانشناسی، آموزگار مقطع ابتدایی هستند از خاطرات خود با دانشآموزان و یکدیگر میگویند.
زوج معلمی که خوشبخت هستندسیدامین و آیدا شش سال است که در کسوت شریف معلمی مشغول به خدمت هستند، آنها از اینکه هر دو آموزگار هستند حس رضایت و خوشبختی میکنند؛ ساعتها با یکدیگر مینشینند و در مورد روش تدریسهای نوین و مسائل آموزشی به بحث و تبادل نظر میپردازند. هر دوی آنها دیگری را همچون استادی میپندارد که میتوانند بسیاری از مهارتهای کاربردی تدریس را از او بیاموزند.
سید امین در دوران دانشگاه معلمی را شغلی طاقتفرسا تصور میکرده است و آیدا، همسرش نیز آن را لذتبخش، توامان با دلهره و نگرانی میدانست تا اینکه به مدرسه رفتند و به سبب ارتباط سازندهای که با بچهها پیدا کردند اوقاتی که در محل کار میگذرانند برایشان لذتبخش شده است، اکنون دیگر معلمی را نه دلهرهآور بلکه پر از حس خوب و پرطراوت توصیف میکنند.
سیدامین از سالهای ابتدایی خدمتش می گوید، در سال اول خدمتم، پایه ششم را تدریس میکردم و کلاسهایی که برای دانشآموزان میگذاشتم تا در آزمونهای تیزهوشان قبول شوند به ثمر رسید و تعداد زیادی از دانشآموزانم با وجود اینکه در منطقه محروم بودند توانستند به مدرسه تیزهوشان راه یابند؛ دیدن موفقیتهای آنها و قبولشدنشان در مدارس خوب، شیرینترین لحظات را برایم رقم زد.
او مشکلات خانوادگی، روحی و جسمی دانشآموزان که گاهی اوقات باعث میشود تا از توجه اصلی به درس خواندن باز بمانند را بزرگترین چالش و مسئله خود در طول دوران خدمتش میداند.
حسرتهایی که باقی ماندسیدامین و آیدا هر دو بر این باور هستند که از دوران دانشجویی خود بهتر میتوانستند استفاده کنند تا امروزه مهارت و تسلط بیشتری داشتند. سید امین میگوید: اگر به گذشته و دوران دانشجویی بازگردم تلاش میکنم که روش تدریسهای نوین را به خوبی یاد بگیرم و از تمام اساتید ممتاز آموزشی دانشگاه بهره ببرم تا بتوانم در کارم موفقتر باشم.
آیدا حسنپور نیز درباره دانشجوییاش صحبتهایی دارد، او عنوان میکند: اگر به دوران دانشجویی برمیگشتم تمام سعیام را میگذاشتم تا مطالب علمی و آموزشی ویژه معلمی را با نهایت دقت و جزئیات مطالعه و بررسی کنم تا کیفیت کار بالاتری داشته باشم.
آنها محیط مدرسه را اینگونه توصیف میکنند؛ ما معلمها در محیط آموزشی و مدرسه رابطه صمیمانهای با یکدیگر داریم و من سعی میکنم مانند یک شاگرد از تجربیات معلمهای باسابقه نهایت استفاده را ببرم تا بتوانم از راهی که آنها رفتهاند درس بگیرم و کیفیت آموزشی کلاسم را بالاتر ببرم.
همسر سیدامین از سالهای ابتدایی خدمتش میگوید و ادامه میدهد: از همان دوران دانشجویی حس خوب و امیدوارانهای نسبت به معلمی داشتم و روزشماری میکردم تا کارم را شروع کنم و بیشتر وقتم را با بچهها بگذرانم.
درک متقابل؛ بهترین ویژگی زوج معلماو می گوید: قطعاً شیرینترین لحظه برای هر معلم زمانی است که دانشآموزانش یک مطلب درسی و تربیتی را یاد بگیرند و والدین و خود بچهها از معلم رضایت داشته باشند. در سالهای اولیه خدمتم با دانشآموزانی مواجه شدم که اختلالاتی در حوزه یادگیری داشتند و این سختی کارم را دو برابر میکرد، مجبور میشدم بعضی مطالب را بارها توضیح دهم.
آیدا و سیدامین یکی از قوت قلبهایی که انگیزه و علاقهشان برای معلمی را بیشتر میکند را برخورد و احترام ویژهای که اهالی و کادر اداری محل خدمت برای معلمان قائل هستند، میدانند.
خانم معلم جوان درباره همسرش میگوید: یکی از ایدهآل های زندگی من این بود که همسرم نیز مثل خودم معلم باشد تا درک متقابلمان نسبت به یکدیگر بیشتر باشد که به ثمر رسید و اکنون همواره در فرایند تدریس با یکدیگر همکاری و همدلی داریم که همین موضوع باعث افزایش کیفیت کار و زندگیمان شده است.
شوکهایی که به معلم جوان وارد میشدبه سراغ جوان دیگری می رویم که در حرفه دبیری تازه کار است؛ محمدحسین گریوانی آموزگار مقطع ابتدایی که دو سال است در کسوت معلمی به دانشآموزان خدمت میکند. وی در خصوص اولین روزهای معلمیاش میگوید: آنچه در دوران دانشجویی از سال اول معلمیام تصور میکردم بسیار متفاوت با واقعیت بود؛ اولین ابلاغ تدریسم را که گرفتم متوجه شدم باید به روستای کاریز بروم که فاصله خیلی زیادی تا بجنورد دارد و این لحظهای مرا به فکر فروبرد که چگونه سختیهای آن را تحمل کنم.
محمدحسین وقتی برای تدریس به روستا رفت متوجه میشود که با این فاصله دور نمیتواند هر روز رفتوآمد کند و مجبور میشود روزهایی که کلاس دارد را در روستا بماند؛ روستایی که با مردم و طبیعتش غریبه است تا اینکه به تدریج با دانشآموزانش ارتباطی دوستانه میگیرد.
زندگی در روستایی دورافتاده برای او که فقط یک سال از ازدواجش گذشته بود حس دلتنگی شدیدی داشت؛ این دلتنگی زمانی بیشتر شد که پسرش هم به دنیا آمد و او مجبور بود دوری فرزند و همسرش را تحمل کند؛ او میگوید: لحظههایی به شدت حس دلتنگی و غربت احساس میکردم.
او ادامه می دهد: تصور یک نومعلم از سال اول خدمت این است که برخوردی گرم و صمیمی با او داشتهباشند، چراکه سال اول تدریسش است اما خب برای مردم روستا اینگونه نیست و نومعلمها برایشان مثل تمام معلمهایی هستند که سالیان سال آمدهاند و رفتهاند.
زندگی در روستایی دورافتاده برای او که فقط یک سال از ازدواجش گذشته بود حس دلتنگی شدیدی داشت؛ این دلتنگی زمانی بیشتر شد که پسرش هم به دنیا آمد و او مجبور بود دوری فرزند و همسرش را تحمل کند؛ او میگوید: لحظههایی به شدت حس دلتنگی و غربت احساس میکردم.
محمدحسین اولین سال از خدمتش، معلم کلاس دوم شد؛ کلاسی که حتی با حروف الفبا هم آشنایی نداشتند و او مشتاقانه به آنها درس میداد، گریوانی تماشای فرایند باسواد شدن دانشآموزانش را شیرینترین لحظات کاری خود میداند و ادامه میدهد: آنجا بود که حس ارزشمندی و موثر بودن کردم، حسی که تا آن موقع هیچوقت نتوانسته بودم تجربه کنم.
وی عاشقانه معلمی را دوست دارد و عشقش به دانشآموزان را اینگونه توصیف میکند؛ از زمانی که معلمی را شروع کردهام و لذت حضور در بین بچهها را چشیدهام؛ یکی از اصلیترین رویاهایم این است که بتوانم به نحوی با دوربین یا چیز دیگری لحظات و خاطرات خوب کلاسم را ثبت کنم.
محمد حسین تصریح میکند: گاهی اوقات بچهها حرفهایی میزنند و با همان حالات کودکانه خود صحنههای بانمکی را رقم میزنند که حتی قابلیت ساختن یک فیلم کمدی را هم دارد.
تصورات مردم از معلمی درست نیستاحمد فرامرزی، یکی دیگر از معلمان جوان بجنوردی است. او خود را افسر سپاه تعلیم و تربیت میداند؛ همان تعبیری که مقام معظم رهبری برای معلمان ایران به کار بردند. وی میگوید: تصور بسیاری از مردم نسبت به معلمان این است که در یک مدرسه خوب و با امکانات تدریس میکنند و کارشان فوقالعاده آسان است، در صورتی که این تصور درست و مطابق با واقعیت نیست.
اما او تجربه خود از معلمی را اینگونه توصیف میکند که گاهی اوقات ممکن است یک معلم در نقاطی خدمت کند که کمترین امکانات رفاهی مثل آب و برق در آنجا نباشد یا اینکه مجبور باشد چند پایه تحصیلی را به صورت همزمان تدریس کند و حتی در کانکس زندگی کند.
یکی از کارهایی که این معلم جوان قبل از شروع به کار انجام داده و خیلی به او کمک کرده است این بود که به همراه خانواده به منطقه محل خدمت خودش میرود و شرایط آنجا را از نزدیک میبیند؛ همین باعث میشود تا خود را برای شرایط سخت آنجا آماده کند و با آن وفق بدهد.
او از خاطرات زندگی در روستا میگوید و ادامه میدهد: من تنها معلمی بودم که در روستا اقامت داشتم، اهالی روستا نگاه ویژه و محبتآمیزی به من داشتند، از آوردن خوراکیهای لذیذ و رنگارنگ گرفته تا مهماننوازیهای سخاوتمندانهای که داشتند و همین رفتار آنها باعث دلگرمی و تقویت انگیزه میشد.
وقتی معلم و دانشآموز حرف همدیگر را نمی فهمندوی در سال اول معلمی در منطقه ترکمننشین و پایهاول تدریس میکرده است که به گفته خودش دانشآموزان اصلاً تسلط کافی بر زبان فارسی نداشتند و این بزرگترین چالشی بود که روبهرو شدن با آن انرژی بسیاری را از هر معلم میگیرد؛ حتی او دانشآموزی را داشته است که فقط دو کلمهی اجازه و خانه را بلد بود و باقی حرفهایش را به ترکمنی میزد.
احمد نبود امکانات و ابزارهای ضروری آموزشی و کمسوادی و بیسوادی والدین را از مهمترین مسائلی میداند که زحمتهای کارش را دوچندان میکند؛ دانشآموزان پایه اول نیاز دارند تا پدر یا مادر بخشی از فعالیت تدریس را برایشان انجام دهد که دانشآموزانش این امکان را نداشتند.
احمدفرامرزی از سال اول تدریسش دیدن قسمتهای مختلف برنامه تلویزیونی ایران را شروع کرده بود تا روشتدریس دورس مهم مثل ریاضی و فارسی را در حد خوبی یاد بگیرد.
معلمجوان توصیهای هم برای دانشجومعلمان دارد؛ او تاکید میکند: در پایان به تمام دانشجومعلمان و کسانی که میخواهند در شغل معلمی فعالیت داشته باشند توصیه میکنم که به منابع و کلاسهای دانشگاهی اکتفا نکنند و در دورههای مختلف به دنبال کسب علم و توانایی ویژه برای معلمی باشند.
کد خبر 749556